پارت2

آخه پسره ی بی‌شعور الان میان نذاشتی بخوابم مگه اومدی لباس بخری بدو دیگه پام شکست مرتیکه گاو (بازم میگم فیکه ببخشید) تو خواب نداری نذاشت بخوابم داشتم همین طوری غر میزدم که پا شد اومد سمتم


ویو کوک
پاشدم رفتم سمت دختری که غر میزد با انگشتم از چونش گرفتم سرشو آوردم بالا بهش گفتم یکم مودب باش و کم غر بزن شنیدم چی گفتی بهم
ساکت بود با بهت بهم نگاه می‌کرد قیافش واقعا دیدنی بود به خانم لی گفتم بزاره برن اتاقشون شب خبر میدم
#چشم ارباب دخترای گلم برین تو اتاقتون



ویو ات
آروم به دخترا گفتم
این به ما گفت دخترای گلم درست شنیدم
×* سرش به جایی نخورده این جیغ جیغو
+بریم تا دوباره سگ نشده
رفتیم تو اتاق داشتیم باهم حرف می زدیم
*وای خدا نکنه حرفاتو شنیده باشه ات
+یه لحظه ترسیدم ولی واقعا خیلی زیبا بود
×صداش هم عالی بود
*آره خوشگل بود
+خدا کنه از ما خوشش نیاد
×کاش مارو به سرپرستی نگیره
*وای خدای من درسامون مونده هاا پاشین بریم
+باش بریممم
×آخه مدرسه چیه اه


۳ساعت بعد


ویو ات
کانگ سو سرش رو گذاشته بود رو کتاب خوابیده بود ساعت ۹شب بود کانگ سو رو بیدار کردم که بره رو تخت خواب بخوابه منو وهه جیو هم از درس تموم شده بودیم داشتیم میرفتیم بخوابیم که خانم لی باشادی اومد تو
#ات دخترم وسایلت رو آماده کن آقای جعون تورو به سرپرستی گرفتن
+چیییییییییی
پاهام سست شد افتادم رو زانو هام اشکام داشتن میریختن کانگ سو وهه جیو بامن گریه می کردن منو بغل کردم
#خیلی وخب پاشو زود باش دم در منتظرتن
با گریه وسایلم رو جم کردم دخترا رو بغلم کردم و گریه کردم
×گریه نکن میتونی بهمون سربزنی
*ات خیلیییی دوست دارم یادت نره مارو
+مگه میشه فرشته های زندگیمو یادم بره دوباره بغلشون کردم و باگریه بیرون رفتم یه پسر قد بلند به یه ماشین تکیه داده بود منو دید تکیه ش رو گرفت گفت جونگ کوک من از دوستانم درو باز کرد طوار شدم کنارم نشست .....


بای عشقام لایک و کامنت یادتون نره همایت کنید 💖💫❤️
دیدگاه ها (۲)

عکس دخترا توی فیک پدر خوانده

پارت ۳

پارت یک

شعار زیبامون 💖💫

علامت ها( کانگ سو* )(هه جیو× )(جونگ کوک_)(ات+)لایک و کامنت ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط